جمعه دل انگیز
سلام به همه از جمله پسر گلم و دختر نازنینم که داره کم کم بی دندون میشه جالب اینجاست که آریا دوتا دندون دراورده همزمان دو تا از دندانهای محیا جون داره میوفته امروز سر ناهار محیا از لق شدن دندانش خیلی شاکی بود بهش گفتم سعی کن بم غذاها رو یکم با دندون جلو بجوی اونموقع دندونت کمکم میوفته که سر ناهار بالاخره این اتفاق افتاد و محیا یکی از دندون هاش افتاد. امروز بعد از چند روز که هوا گرم بود هوای خنک و خیلی عالی را داریم تجربه می کنیم الان که این خاطره رو دارم مینویسم بارون نم نم میباره پنجره بازه آریا تو گهواره است و باد پرده گلدار اتاق خواب رو تکون میده آریا هم زل زده ب پرده خلاصه اینکه تو خرداد ماه طبق سالهای قبل این هوا نادره . من عاشق بارندگی ...
نویسنده :
مریم
15:46